کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

سیمین شیرالی

بگو خانه ام کجاست

تا به کی کنج قهوه خانه

روحم را دود کنم

در نالۀ غلیان؟!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

علی رمضانیان لنگرودی

بین ستارگان

سال های نوری

فاصله است

بین من و تو

سال های دوری.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

محمدحسین صغیر اصفهانی

به کوی میکده بس بیهشان خاموشند

که قطب دایرۀ عقل و دانش و هوشند

 

 کنند پر ز هیاهو نه آسمان را لیک

نشسته پیش تو لب بسته اند و خاموشند

 

درون جان خود از شوق آتشی دارند

کزان به سان خُم می مدام در جوشند

 

ملک به شیشه کند قطره ای اگر بچکد

از آن پیاله که این قوم باده می نوشند

 

تو راست میل به تن پروری ولی ایشان

به راه دوست همی در هلاک خود کوشند

 

تو همنشین رقیبی و با حبیب این قوم

درون خلوت دل روز و شب هم آغوشند

 

صغیر کیفیت اهل عشق می گویی

بگو که مجلسیان پای تا به سر گوشند



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

ابوسعید ابوالخیر

خوبان همه صید صبح خیزان باشند

در بند دعای اشک ریزان باشند

 تا تو سگ نفس را به فرمان باشی

آهوچشمان ز تو گریزان باشند



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

فدایی لاهیجی

خواهم که چو پیراهن گل فرسایت

در جامۀ جان کشم قد رعنایت

گه بوسه زنم چو آستین بر دستت

گه سر بنهم چو دامن اندر پایت



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

حسن دلبری

شهر من شهر جانیان رها، شهر زندانیان بی بند است

شهر دیوانگان بی زنجیر، شهر دزدان آبرومند است

 

هر کسی در صفوف این مسجد، سجده بر کعبۀ کسی دارد

شهر مرموز من زبانم لال، صاحب این همه خداوند است

 

تا به اردیبهشت بعضی ها، چشم شور مسافران نرسد

خانه های دو کوچه پایین تر، غرق در «ان یکاد» و اسفند است

 

خان اینجا فقط وضویش را، خون انسان تازه می خواهد

باز شکر خدا که این درویش، به همین پنج وعده خرسند است

 

مردم از بس به خاطر بعضی، درد را در کنایه پیچیدم

بعد از این داد می زنم این شهر، شهر دزدان آبرومند است

 

شاعر پاره های نان تا چند، چشم بر دست این و آن تا چند

به قلم گو بپوشد از من چشم، به ورق گو بشوید از من دست



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

ایرج زبردست

دیدی به تکلم تو

عصیان ایمان آورد

جهان درون انسان عریان شد

خاک تمام آسمان را بلعید

بر روح تو

تازیانه ها زد شیطان.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

حامد داراب

اندوه ...

پاک نمی شد

از کاناپه ای

که هر شب روی آن می خوابید

کنترل هایی

که سالها بود

از غروب

بین سینه هایش اسیر می شدند

و صبح که می شد

اعدادشان را

به یاد نمی آوردند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

رضا چایچی

جیب هایت را پُر کن

از سپیده و آفتاب

وقتی به دیدار کسی می روی

که در گودترین جای شب

به انتظار توست.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

وحید عمرانی

آیینه گل گون می شود

زیر نگاه سنگین مرد

که ردّ شرم اندام تمامی زنان تاریخ را

در خاطره های دور و درازش

هنوز به یاد می آورد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۷:۵۰ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)