کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

عطار نیشابوری

می نشناسد کسی زبان من و تو

بیرون ز جهان است جهان من و تو

دایم چو تو با منی و من با تو به هم

دوری ز چه افتاد میان من و تو؟!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

مهشید هاشمی

چه زیبا

آیین کلامت

آیینه دار دلم شد

در این قاب آیینۀ

روزگار عجوز

بی آیینی.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

شهاب مقربین

کاش شعری داشتم

غمگین نبود

زبانی داشتم

زمان نداشت

گذشته می گذشت از من

تنها حال تو را می پرسیدم

و تو

حال مرا می فهمیدی.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

تای گی

از دل کاجستانی زمستانی

رؤیت معبدی، شباهنگام

در پرتو خرمن آتشی.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

ریچارد رایت

حلزونی کند می گذشت؛

چند لحظه بعد نتوانستم او را

در هیچ جا بیابم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

وحید عمرانی

در میکده ها در به در شاه خودم

بی طاقتم و منتظر ماه خودم

از درد جداییش به خود می پیچم

در آتشم و شعله ور از آه خودم



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

مهدی جاسم زاده

سهم من شد با نگاهت ساختن

دل به چشمان سیاهت باختن

من چه دورم از حضور روی تو

همچو ماه از دوریت در کاستن



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

پرهام سرکشیکی

بعد از این خوب و بدش باشد پای خودمان

انتخابی است که کردیم برای خودمان

این و آن هیچ مهم نیست چه فکری بکنند

غم نداریم بزرگ است خدای خودمان

بی خیال همه با فلسفه شان خوش باشند

خودمان آینه هستیم برای خودمان

ما دو رودیم که حالا سر دریا داریم

دو مسافر همه در حال و هوای خودمان

احتیاجی به در و دشت نداریم اگر

رو به هم باز شود پنجره های خودمان

درد اگر هست برای دل هم می گوییم

در وجود خودمان هست دوای خودمان

دوست دارم که نفهمند بیا بعد از این

خودمان شعر بخوانیم برای خودمان



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

سما پویان مهر

توی ناودون خیالم، صدای شُرشُر بارون

نگاه خیس دل من، به خاک خشک تو گلدون

صدای جیغ درختا، زیر تازیانۀ باد

لیلی تنها تو بیابون، غرش تیشۀ فرهاد

بالهای خیس پرنده، من و تو، یه چتر بسته

جاده های بی سر و ته، بوی خاک، پاهای خسته

رو درخت یه یادگاری، یه سکوت، یه بغض مونده

یه نگاه خالی و سرد، یه بغل شعر نخونده

پیچیده عطر تن تو، تو فضای خیس کوچه

گل عشقمون دوباره، توی دستای تو پوچه

گرمی قطرۀ بارون، بیشتر از حضور سردت

غصه هام همیشگی شد، من شدم وارث دردت

از صدای وحشی رعد، به خودم میام تو بارون

می بینم که خیس خیسم، ایستادم توی خیابون



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

زهره حنیفه

گمان کنم

باید بروم سراغ شیشه های همسایه

شیشه های خانۀ خودمان دیگر کفاف نمی دهند

بس که ها کرده ام

و رویشان قلب کشیده ام

فقط قول بده

زودتر بیایی

پیش از آنکه شیشه های همسایه ها هم

دیگر ...

جایی برای قلب من نداشته باشند!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۸:۰۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)