یا رب ز تو دل به هر که بستم
توبه / بی یاد تو هر کجا نشستم توبه
صد بار شکستم و ببستم توبه /
زین توبه که صد بار شکستم توبه
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
/*
/*]]>*/
باران سرد بهاری؛
شاعر شادان
و باغبان نگران!
آدرس وبلاگ: http://kawazu.persianblog.ir/
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست / برخیز و به جام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست / فردا همه از خاک تو بر خواهد رست
عید نوروز باستانی را به همه ایرانیان، شاعران و ادب دوستان ارجمند تبریک عرض می کنم و آرزوی سالی همراه با نیکبختی، سلامتی، شادی و طی روز افزون مدارج کمال را برای همگان دارم.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
در تاریکی جنگل
دانه توتی فرو می افتد:
صدای آب.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
جا مانده از پاییز
بر درخت بی برگ؛
اناری!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
لرزش ِ کابل برق را
به اشتراک پذیرایند
پرندگان عاشق
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۱ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
این رباعی نیز شرح حال ماست:
واعظ که مواعظش به جز نیش نبود / صوفی که دمی به حالت خویش نبود
افسوس که مردان قلندر رفتند / گشتیم بسی اثر ز درویش نبود
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۱ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
جهد بنما تا بدانی کیستی / در تکاپو از برای چیستی
خویش را ایثار کن خورشیدوار / راه هستی می رود از نیستی
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۰ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
شاید در قنوت نماز خواندن این رباعی از هر دعایی بهتر و فرح انگیز تر باشد:یا رب ز شراب عشق سرمستم کن / یکباره به بند عشق پابستم کن
از هر چه جز عشق خود تهیدستم کن / در عشق خودت نیست کن و هستم کن
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۱۰ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
/*
/*]]>*/
دوش آن
بت من دست در آغوشم کرد / بگرفت به قهر حلقه در گوشم کرد
گفتم:
صنما! ز عشق تو بخروشم / لب بر لب من نهاد و خاموشم کرد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۴۰:۰۹ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
