کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

عشق یعنی...!

 

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده با چشمان تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی درجهان رسوا شدن

عشق یعنی سست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن با ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراغش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنی با پرستو پر زدن

عشق یعنی آب بر آذر زدن

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان

عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمم,یک نماز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

**************

عشق یعنی...!

عشق یعنی چون محمد پا به راه

عشق یعنی همچویوسف قعر چاه

عشق یعنی بیستون کندن به دست

عشق یعنی زاهد اما بت پرست

عشق یعنی همچو من دریا شدن

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی یک شقایق غرق خون

عشق یعنی درد و محنت در درون

عشق یعنی یک تبلور یک سرود

عشق یعنی یک سلام و یک درود

**************



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

راه من....................؟

http://chaloosnowshahr.parsiblog.com/Archive80009.htm   راه من راه خس وخاشاک نیست راه من نه راست است و نه چپ راه من راه علی ست، در نخلستان کوفه  * زیستن در میان مردمان خفته  * راه من راه حسین است * راه رفتن باسرو بی سرماندن * راه من راه ضجه های زینب است * اشک هایی برای یک برادر است * راه من راه امروز و دیروز نیست * حرف من حرف احمد و محمود نیست حرف من حرف بودن یا نبودن آقا هم نیست * حرف من حرف فاطمه است * بین دربی علی جان دادن است حرف من همان نگفته های علی ست * به همان سنگ صبورهای کوفه *   حرف من حرف یک ایرانی است * حرف یک سلمان فارسی بین اعراب جاهلی است * حرف من حرف پادشاهی و حکومت اسلامی نیست این رفتن آن ماندن نیست * دموکراسی داشتن تا آزاد خفتن نیست حرف من حرف یک انسان است * حرف آخرحرف اول این است * بی قافیه است اما دلنشین است ***************************** “زندگی بامن یا بی من جریان دارد ؛ پس تو بگذار من نیز موج این جریان باشم”

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

گلایه

یه سلام به همه

ویه گله از دوستان

من اپ کردم یک روز پیش اما امروز اومدم دیدم کسی بهم سر نزده از

دست همه دلگیرم

اره

دنیا همینه

یکی از همین دوستان گفته به سلام ها دل نمی بندم از خداحافظی ها غمگین نمی نمی شوم دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی خورشید وماه

ممنونم از همتون



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

ایرانیها در اون دنیا !!

می گن یه روز جبرئیل می ره پیش خدا گلایه می کنه که: آخه خدا؟ این چه وضعیه آخه؟ ما یه مشت ایرونی داریم توی بهشت که فکر می کنن اومدن خونه باباشون! بجای لباس و ردای سفید، همشون لباسهای مارک دار و آنچنانی می پوشن! هیچکدومشون از بالهاشون استفاده نمی کنن، می گن بدون بنز و بی ام و جایی نمی رن! اون بوق و کرنای من هم گم شده، یکی از همین ها دو ماه پیش قرض گرفتش و دیگه ازش خبری نشد! آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو کردم. امروز تمیز می کنم، فردا دوباره پره از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه!

خدا میگه: ای جبرئیل! ایرانیان هم مثل بقیه، فرزندان من هستن و بهشت به همه فرزندان من تعلق داره. این ها هم که گفتی خیلی بد نیست! برو یه زنگی به شیطان بزن تا بفهمی مشکل واقعی یعنی چی!

جبرییل زنگ میزنه به جناب شیطان. دو سه بار می ره روی پیغامگیر تا بالاخره شیطان نفس نفس زنان جواب می ده: جهنم. بفرمایید؟

جبرییل میگه: آقا خیلی سرت شلوغه انگار!

شیطان آهی می کشه میگه: نگو که دلم خونه. این ایرانی ها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نزاشتن! تا روم رو می کنم اینطرف، یه آتیشی دارن اون طرف به پا می کنن! تا دو ماه پیش که اینجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتیش بازی!...حالا هم که .... ای داد!!! آقا نکن! جبرییل جان من برم... اینها دارن آتش جهنم رو خاموش می کنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

ازدواج برای آقایون خوبه یا بد؟!!

قبل از ازدواج: خوابیدن تا لنگ ظهر

بعد از ازدواج: بیدار شدن زودتر ازخورشید

نتیجه گیری اخلاقی: سحر خیز شدن

قبل از ازدواج: رفتن به سفر بی اجازه

بعد از ازدواج: رفتن به حیاط با اجازه

نتیجه گیری اخلاقی: معتبر شدن

قبل از ازدواج: خوردن بهترین غذاها بی منت

بعد از ازدواج: خوردن غذا های سوخته با منت

نتیجه گیری اخلاقی: تقویت معده

قبل از ازدواج: استراحت مطلق بی جر و بحث

بعد از ازدواج: کار کردن در شرایط سخت

نتیجه گیری اخلاقی: ورزیده شدن

قبل از ازدواج: دید و بازدید از اماکن تفریحی

بعد از ازدواج: سر زدن به فامیل خانوم

نتیجه گیری اخلاقی: صله رحم

قبل از ازدواج: آموزش گیتار و سنتورو ...

بعد از ازدواج: آموزش بچه داری و شستن ظرف

نتیجه گیری اخلاقی: همدردی با مردها

قبل از ازدواج: گرفتن پول تو جیبی ازپاپا

بعد از ازدواج: دادن کل حقوق به خانوم

نتیجه گیری اخلاقی: مستقل شدن

بسه یا بازم بگم!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

پسر خوب

یک پسر خوب امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمیدهد .

یک پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده میبیند ذوق زده نشده وخود شیرینی بازی در نمی آورد.

یک پسر خوب به محض دیدن یک دختر خانم متین با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به

 مانند آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نمیشود .

یک پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم

 میکند .

یک پسر خوب روزی ۳بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمیکند .

یک پسر خوب به جای اینکه پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد بهتر است حساب آتیه

 جوانان بانک مسکن باز کند و به فکر ۱۰۰ سالگی خود باشد.

یک پسر خوب اگر زبانم لال از افیون اینترنت استعمال و خدایی نکرده وب لاگ نویس شد بر حسب اتفاق، از

 هر ۱۰ کامنت او ۹ عددش متعلق به دختران نیست .

یک پسر خوب اسم شرکت در جشن تولد هایی که مشکوک به وجود جنس مونث هستند را نمی آورد.

یک پسر خوب تا قبل از ازدواج ۵۰ بار عاشق نشده و هر دفعه ادعای وحدت در عشق نمیکند .

یک پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس ۱۱۰ تماس

 حاصل می کند.

یک پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و ۶ متر به بالا

 نمیپرد .

یک پسر خوب هیچ گاه بوی عطر مشکوک از قبیل عطریات زنانه نمیدهد .

یک پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه ۳ ساعت جلوی آئینه نایستاده و موهای خود را سیخ
 سیخی نمیکند .

یک پسر خوب بجای سوار شدن به خط واحد پشت سر آن میدود تا هم بدنش سالم بماند و هم صرفه جویی

 اقتصادی کرده باشد .

یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان میکند که مورد تائید وزارت ارشاد اسلامی٬وزارت بهداشت٬ وزارت

 مبارزه با تبعیضات استانی و ... باشد .

یک پسر خوب در مهمانی های خانوادگی نوشدنی های غیر مجاز از قبیل ماءالشعیر را تنها با رضایت نامه

 رسمی و کتبی پدر محترم استعمال میکند .

یک پسر خوب تنها برای رضای خدا و کاهش بار سنگین ترافیک و حمل و نقل درون شهری و برون شهری

 هر کجا که دختر خانم یا خانمی را در رده سنی ۱۸ تا ۲۸ سال دید سوار کرده و به مقصد می رساند(تاکید

 میکنم فقط برای رضای خدا این کار را میکند).

یک پسر خوب بجای مصرف قرص اکس ، استامینافون مصرف میکند تا به تعادل برسد نه اینکه تعادلش را

 از دست بدهد.

نظر شما در این رابطه چیه؟چند تا هم شما اضافه کنید.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

خر کیف یعنی چی؟

لازمه در مورد مطلب زیر از قبل یه توضیحی بدم.خر یا همون الاغ از مخلوقات خداونده امیدوارم در مورد اصطلاح خر کیف بهش بر نخوره و بردن نام این اسم و لفظ هم بی ادبی برای من منظور نشه .قبلآ از حضور  شما عذر خواهی میکنم.

خر کیف یعنی سر کلاس کاردانی نشسته باشی، دونفر از جلوی در کلاس رد بشن و بگن :" نه اینجا نیست... اینا بچه های کارشناسی ارشدن "•

خر کیف یعنی کلاستو دو در کنی و همون روز استاد حضورغیاب نکنه!

خر کبف یعنی اینکه یه لپ تاپ می گیری دستت اما 2 قرون سواد نداری بهت بگن آقای مهندس!•

خر کیف یعنی راننده تاکسی باشی و دانشجوی پزشکی رو سوار کنی اونوقت وقتی می خواد پیاده شه بر حسب عادت به محیط دانشگاه بگه: مرسی آقای دکتر!

خر کیف یعنی زنگ موبایلت حسابی جلب توجه کنه!

خر کیف یعنی کسب بالاترین نمره میان ترم فقط از راه تقلب و امدادهای غیبی!

خر کیف یعنی فکر کنی کارتت تموم شده ولی در کمال ناامیدی کانکت شی و ساعتها تو اینترنت بچرخی!

خر کیف یعنی بابات قبض موبایلت رو پرداخت کنه و اصلا نپرسه که چرا اینقدر رقمش نجومی شده!

خر کیف یعنی استادت بگه نگران نباش! نمی افتی!

خر کیف یعنی با دوستات بری تریا، دوست اصفهانیت حساب کنه!

خر کیف یعنی توی یک مجلس بزرگ همه چشمشون دنبال مدل لباست باشه!

خر کیف یعنی دانشجو نباشی ولی از سایت دانشگاه، مفتکی استفاده کنی!

خر کیف یعنی پشت چراغ قرمز از ماشین بغلی یه چیزی پرت شه تو ماشینت (مثل شماره تلفن و یا حتی گوشی طرف!)

خر کیف یعنی تو دانشگاه همراه دوستت داری میری ولی پسر همکلاسیت فقط به تو سلام میکنه!

خر کیف یعنی یه جا با یه نفر همصحبت شی و رمانتیک بگه: "از قیافه تون معلومه که
دانشجویین!"

خر کیف یعنی توی مهمونی باشی و یکی از خانومای باکلاس و کار درست فامیل صدات کنه: خوشگل خانوم!

خر کیف یعنی یک منشی با مدیر عامل شرکت ازدواج کنه!

خر کیف یعنی بین کلاس 12 تا 2 و کلاس 2 تا 4 خودتو به یک آدم اهل رو درواسی بچسبونی و بری باهاش ناهار بخوری!

خر کیف یعنی موقع امتحان عملی استاد بره بیرون از کلاس و در رو هم ببنده!

خر کیف یعنی هیچی نخونده باشی و همه رو از رو دست بغلیت بنویسی بعد نمره ت از اون بیشتر شه!

خر کیف یعنی استاد یک سوال قلمبه بپرسه هیچکش جز تو نتونه جواب بده!

خر کیف یعنی وقتی مهمونای شهرستانیتون می رن بچه شون قشنگترین عروسکشو جا بذاره!

هر کس هنوز نفهمیده خر کیف یعنی چی بگه تا بازم توضیح بدم !!!!!!!!!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

خانمها ، بانوان، سرکاران علیه:

وقتی در صف شیر مردم جایشان را به شما نمی دهند؟ وقتی کرایه تاکسی را می دهید راننده نمیگوید

قابلی نداره؟ وقتی لبخند می زنید بچه های کوچیک از ترس قیافه شماگریه می کنند ؟ وقتی راه میروید

 بهتر است که راه نروید؟ آیا وقتی به زیبایی فکر می کنید همان زمانی است که به خودتان فکر نمیکنید؟

اگر می خواهید وقتی قدم بر میزنید مردان کف بر شوند، اگر می خواهید وقتی پلک میزنید مردان در خاک و

 خون غوطه ور شوند، اگر می خواهید وقتی با آنها صحبت می کنید خود را تکه تکه کنند، اگر می خواهید

 وقتی به آنها لبخند میزنید از کت خود یه چرخ گوشت در آورند و خود را چرخ کنند به موارد ریز توجه کنید:


البته بگما تمامه این کارا کاره مردانه جلفه

حالا به نکات زیر بی زحمت کمی دقت کنین تا شاید فرجی بشه

در باب ادای جملات:

در ادای جملات  دقت خاصی مبذول فرمایید. به طور مثال اول هر جمله از واژه( آخی)  استفاده کنید.

حتی المقدور واژه های پایانی جمله را کمی بیشتر از حد معمول بکشید به طور مثال:

(فردا می بینم............ ......... .ت) اشوه فراموش نشه هاااا

سعی کنید ریتم پلک زدنتان را با میزان هجاهای جمله تان هماهنگ کنید مثلا در جمله

''من به فلان چیز علاقه دارم'' برای ''من'' یک پلک و برای ''به فلان چیز علاقه دارم'' 9عدد پلک بزنید.

لطفآ امتحان کردنو بزارین واسه بعد بزارین ادامه درسو بدم

در باب خوردن غذا:

در حین خوردن بایستی بسیار جلب توجه کنید برای این کار جسم خوردنی را از انتها با دو انگشت اشاره

 و شست گرفته و پیش از فرو بردن کامل در دهان جسم رو با  لبها بازی دهید(میدونم نمیتونی جلوی

شیکمتو بگیری و میخوای همشو یه جا بزاری دهنت حالا این دفه رو کم کم بخور)

غذا را به نحوی بجوید که لبها به طور یکی در میان غنچه گردد.

در باب راه رفتن:

سعی کنید تق تق پاشنه کفشتان به گونه ای تنظیم گردد که یک ملودی عاشقانه را برای مخاطب تداعی کند.

هیچگاه فاصله ما بین قدمهایتان از دو سانتیمتر تجاوز نکند هر جند عجله داشته باشید.

در باب لبخند زدن:

آداب لبخند زدن بستگی به مستقیمی به وضعیت دندانهایتان دارد اگر دندانهایتان کج و معوج، لک لک،

 فاصله دار و دارای سایر نا هنجاریها دارید ، تبسمی کفایت میکند

اگر دندان کناری خود را طلا کرده اید از همان طرف بخندید

اگر اصولا دندانی در کار نیست به گونه ای چشمان را خمار کنید که کار لبخند را میکند

در باب ورود به کلاس:

هنگامی وارد کلاس شوید که حداقل یک ربع ساعت از شروع آن گذشته و همه دانشجویان سر کلاس

حاضر باشند.به قول خودتون هر جا دیر بری کلاس داره

موقع نشستن دورترین و سختترین صندلی را برای نشستن  انتخاب کنید تا حسابی  برای رسیدن به صندلی

 مورد نظر طول بکشد سپس ده دقیقه وقت به جمع و جور کردن مانتو اختصاص بدید .بهتر است همگام ورود

 به کلاس کاور گیتاری ولو خالی روی دوشتان حمل شود

بدون شک تمرین مستمر نقش مهمی را در موفقیت شما بازی میکند .اگر پس از شش ماه متدهای

 فوق پاسخگو نبود بهتر است مخاطبین خود را تغییر دهید



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

بهانه

سلام میکنم به امیدی که جوابم را از نفس نسیم تنفس کنم!

گفتم دل نوشته ام را شعری کنم و بنویسم بر تارک جان این وبلاگ...

همنوا شو با من....

بهانه ای ندارم

برای با تو بودن

برای لحظه ای از

خیال دل زدودن.

بهانه ی دل من،

خیال خام یار است

لبخند سرد پاییز،

یا خنده ی بهار است.

غربت گلهای یاس،

عطر نفسهای باد،

دل به بهانه تو

جان به غروب غم داد.

خدای آسمانها!

تو باش یار و مونس!

در هجر روی نرگس      



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

غم...شادی.....غرور....ثروت.....عشق.....

روزی روزگاری در جزیره ایی زیبا تمام حواس زندگیمی کردند...

غم...شادی.....غرور....ثروت.....عشق.....

روزی خبر رسید که قرار است تمام جزیره به زیر اب بروند....

پس تمام اهل جزیره قایقهای خود را مرمت کردند تا راهی شوند.اما.....

عــــــــــــشـــــــــــــق راضی به ترک جزیره نبود!

چرا که او عاشق جزیره بود!!

ان لحظه فرار رسید و تمام جزیره به زیر اب رفت!

عشق از غرور که باکرجی زیبا عازم مکانی امن بود کمک خواست و گفت:

غــــــــــــــرور ممکن است من را با خود ببری؟

غـــــــــــــرور گفت:نه تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایقم را کثیف می کنی!

غـــــــــــــم در نزدیکی عشق بود.عـــــــــــشـــــــــق به او گفت:

غــــــــــــــم ایا من را با خود می بری؟

غـــــــــــــــم با صدایی حزن الود گفت:عشق من خیلی غمگینم و احتیاج دارم تنها باشم!

پس اینبار عشق به سراغ ثــــــروت رفت و به او گفت:ایا می توانم با تو همسفر بشم؟

ثـــــــــــروت گفت:قایق من پر از طلا و جواهر است و دیگر جایی برای تو نیست....

عــــــشـــــق اینبار از شادی کمک خواست....اما شادی انقدر غرق در شادی و نشاط بود که حتی

صدای عشق را نشنید.....

ناگهان صدایی مسن و خسته گفت:بیا عشق من تو را با خود خواهم برد....

عشق از خوشحالی فراوان خود را داخل قایق انداخت....

عشق انقدر خوش حال بود که یادش رفت حتی نام او را بپرسد!

انها به خشکی رسیدند و پیر مرد به راه خود رفت.....

و تازه عشق فهمید که حتی نام ان پیر مرد را هم نمی داند.....

از پیر دیگری پرسید ایا تو او را می شناسی؟

گفت: آری....

او زمان است....

عشق با تعجب گفت:زمان؟!!!!!!

پیر مرد گفت آری زمان...چرا که تنها قادر به درک عظمت عـــــــــــــشــــــــــــــق است.....

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)