کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

محمدرضا عبدالملکیان

آب ، عشق است

رود می شود

سرود می شود

می رود به ریشه می رسد

شاخه ها ، پر از چراغ می شوند

سبزه ها ، سلام می کنند

کوچه ها ، کوچه باغ می شوند.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

منوچهر بلیده

تمام عمر زندگانی من

چهار دقیقه است

شناسنامه ام چه دروغ ها که نمی گوید

همان چهار دقیقه ای که ...

چشم دوخته بودم به چشمهایت

و تو پلک هم که نمی زدی.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

صبا کاظمیان

برای آشتی

دلایلت چقدر منطقی است

وقتی ...

با زبان بوسه حرف می زنی.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

کورش کوپی

بر شانۀ الوند نمی گنجم من

در بغض دماوند نمی گنجم من

یخ های سکوت من اگر آب شود

در بستر اروند نمی گنجم من



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

سعید بیابانکی

خورده است ولی غیر ارادی خورده است

از شدت غم ز فرط شادی خورده است

افتاده زمین و بر نمی خیزد ... وای

این تاک گمانم که زیادی خورده است!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

علی مظفر

ای روی تو ماه عالم آرای دلم

گیسوی تو همنشین شب های دلم

دلتنگ ، ستاره می شمارم هر شب

خود را بگذار لحظه ای جای دلم



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

قیصر امین پور

از رفتنت دهان همه باز

انگار گفته بودند:

پرواز!

پرواز!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

حمید مصدق

من آفتاب درخشان و ماه تابان را

بهین طراوت سرسبزی بهاران را

زلال زمزمۀ روشنان باران را

درود خواهم گفت

صفای باغ و چمن

دشت و کوهساران را

و من چو ساقۀ نورسته

باز خواهم رُست

و در تمامی اشیاء پاک تجریدی

وجود گمشده ای را

دوباره خواهم جُست.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۱ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

اکبر اکسیر

مادر شیر بود

دیر کرد

از اتاق عمل که برگشت

پستان حذف شد

از شیمی درمانی که آمد

موی سر

جراح معتقد بود

در ادبیات ما

زلف و پستان واژه های ممنوعه است

مادر واقعاً شعر بود ...



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۱ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)

یاسمن صفری

چیزی نمی ماند از بوسه هایت

تمامش را خط تلفن می خورد

فقط یک نوشته می ماند

و گونه ای منتظر

برای لمس لب هایت.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۱:۵۰ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)