چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم؟
درست از آب درآیند احتمالاتم
تو محشری به خدا، من بهشت گمشده ام
تو اتفاق می افتی، من از محالاتم
چقدر ساکتی و من چقدر حرف زدم
دوباره گیج شدی حتماً از سؤالاتم
دلم گرفته اگر زنگ می زنم گاهی
مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
دلم برای تو
تنگ نمی شود
دلم برای خودم تنگ می شود
که با تو می رود ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
سومین خشکسال
دریاچه ها آرام
به خلوت خود می روند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
درد یکی است
بیمار بسیار.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۴ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
در آن خانه
سروی نشانده ای
نشان خاطره ای
در باد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
امروز هم به رخوت بی بادگی گذشت
آری گذشت مستی دلدادگی گذشت
در آتش خیال تو با خود قدم زدم
دوران عاشقی به همین سادگی گذشت
می دانم ای فرشته که باور نمی کنی
شب های قصه گویی و شهزادگی گذشت
روزی ز چشم مردم و روزی به پای تو
عمر مرا ببین که به افتادگی گذشت
شرمندۀ توایم و سرافراز از اینکه عمر
گر دین نداشتیم، به آزادگی گذشت
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۳ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
نامه ای برایت نوشته ام
از جزیره ای
که پستچی دیوانه اش
نامه ها را باز می کرد
از آنها قایق می ساخت
به دریا پرتاب می کرد
و قاه قاه می خندید.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
دوست داشتن
چیزی نیست که به این سادگی از میان برود
حتی اگر نبینمت
حتی اگر دور باشی و مغرور
و دلتنگی
بدترین درد است
بدتر از دندان درد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
کوه های پاییزی
اینجا و آنجا
افروخته.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۱ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
معلم پرسید: رستگاری چند حرف دارد؟
گفتم: شش حرف.
هم اکنون پس از اخراج کلاسی
من کنار باغچۀ حیاط مدرسه
و رو به رویم رستگاری بر گلی نشسته است
ای کاش معلم می دانست
پروانه فقط شش حرف دارد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۳۶:۴۱ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)