شیخ اجل سعدی شیرازی
ما حاصل عمری به دمی بفروشیم / صد خرمن شادی به غمی بفروشیم
در یک دم اگر هزار جان دست دهد / در حال به خاک قدمی بفروشیم
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
برچسب: ،
ادامه مطلب
فیضی ناگوری
معراج صعود خویشتن باید بود / محراب سجود خویشتن باید بود
بر گرد حریم خویشتن باید گشت / معمار وجود خویشتن باید بود
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
میرزا ابوالقاسم معروف به میر فندرسکی
کافر شده ام به دست پیغمبر عشق / جنت چه کنم؟ جان من و آذر عشق
شرمندۀ عشق و روزگارم که شدم / درد دل روزگار و درد سر عشق
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
سعید ربیعی
بی ریزش کوه، جامه را سوزاندیم / هر فرصت بی ادامه را سوزاندیم
از وحشت اینکه آخرش بد باشد / ما آخر شاهنامه را سوزاندیم!
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
سید حسن حسینی
گر بر ستم قرون برآشفت حسین / بیداری ما خواست به خون خفت حسین
آنجا که زمان محرم اسرار نبود / با لهجۀ خون سرّ مگو گفت حسین
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
سید حبیب نظاری
بگو بغض مرا پرپر کند مشک / غم دست مرا باور کند مشک
به دندان می برم، اما خدایا / لبانم را مبادا تر کند مشک!
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
عبدالرحیم سعیدی راد
بر تارک صبح ناگهان چاک افتاد / تقدیر به دست حضرت تاک افتاد
برخاست غبار درد از روی زمین / وقتی که سوار عشق بر خاک افتاد
برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید: