عین القضات همدانی
آتش بزنم بسوزم این مذهب و کیش / عشقت بنهم به جای مذهب در پیش
تا کی دارم عشق نهان در دل خویش / مقصود تویی تویی نه دین است و نه کیش
برچسب: ،
ادامه مطلب
آتش بزنم بسوزم این مذهب و کیش / عشقت بنهم به جای مذهب در پیش
تا کی دارم عشق نهان در دل خویش / مقصود تویی تویی نه دین است و نه کیش
نه در مسجد دهندم ره که مستی / نه در میخانه دارم ره که خام است
میان و مسجد و میخانه راهیست / خدایا عاشقم آن ره کدام است؟
با تشکر از دوست گرامی مهران حق شناس به خاطر متذکر شدن نام شاعر
آدرس وبلاگ : http://rangoreng.blogfa.com/
یک شب نه که خون از دل غمناک نریخت / روزی نه که آبروی من پاک نریخت
یک شربت آب خوش نخوردم همه عمر / تا باز ز راه دیده بر خاک نریخت
با تشکر از سمانه عزیز به خاطر فرستادن این رباعی. آدرس وبلاگ : http://torghe.blogfa.com/
معراج صعود خویشتن باید بود / محراب سجود خویشتن باید بود
بر باب حریم خویشتن باید گشت / معمار وجود خویشتن باید بود
یا رب ز شراب عشق سرمستم کن / یکباره به بند عشق پا بستم کن
از هر چه جز عشق خود تهیدستم کن / در عشق خودت نیست کن و هستم کن
در این قفس شوم چه طاووس چه بوم / چون ره ابدیست هر کجا بودی باش
چه ولوله ای می کنند
بر خطوط حامل انتظار من
نت های گام تو؛
می
رِ
سی.
آن طرف رودخانه
کشاورزان در کارند
این طرف زنان شالیکار
بچه ها قد می کشند
در این میان.