به پشتِ سرم نگاه می کنم
مثلِ پیرمردی که به کودکی
آهِ من و سری که تکان می دهم
از عمرِ رفته نیست
راهِ کودک طولانیست.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۵۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
آنکه می نشیند
قاچی از آسمان سهم اوست
و آنکه می ایستد ، نیمی
تنها ، آنکه پشت به خاک می کند
پرنده ای می شود
که تمام آسمان
در چشم هایش می گنجد!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۵۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
می آیی
و در من طلوع می کنی
شبیه صبح در بارش باران
می آیی تا
دوباره از چشم هایت شروع شوم
و من دوباره همان می شوم
همان منِ با تو
کاش همیشه خواب هایم
به حقیقتِ صبح می رسید.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
نوشتم: عصا
با من قدم زدی!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
گرگ ، شنگول را خورده است
گرگ ، منگول را تکه تکه می کند
بلند شو پسرم!
این قصه برای نخوابیدن است.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
چشم هایم را می بندم
باران ...
شنیدنی ست.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
برخیز و مخور غم جهان گذران
بنشین و جهان به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
هم آتشی
هم خانه خرابی داری
با این حال
خانه ات آباد باد ای عشق!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
عاقبت اشکش را درآورد
آنکه با او ...
خندیده بود.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
باران می شوم
بر برهوت نگاهی
که دیدن را از یاد برده...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۹:۴۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)