بگذار تمام جهان را سرباز بچینند
گنجشکها
در اولین رد پوتینی که به آب بنشیند
آبتنی میکنند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۹ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
دو نگاه برایم آشناستنگاه من به او
و لبخند او به همه.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
تو ماهی.
صورتم را به صورتت میچسبانم
کامل که شدیم
آب بالا میآید و
ما غرق میشویم.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
نگاهت جنگلی انبوه دارد
نگاهت اندکی اندوه دارد
من از طرز نگاهت ترس دارم
گمانم چشمهایت روح دارد!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
در شب چشم تویک پلنگ عاشق است
شاید خورشید نه
اما ...
ماه با من موافق است!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۷ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
بگذار باران ببارد،
طعم بوسه یادمان می آید.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
امشب...خسوف رخ می دهد
دلهامان،
در یک خط
نزدیک ترین فاصله را به هم دارند.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۶ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
آب را گل نکنید!ماهی،
پرِ پرواز ندارد ...
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
ایوان متروکهر دم خالی می شود
از برگهای خزانی.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)
دردهایمان را چه کسی پاسخ خواهد گفت؟
رنجهایمان را
و نمی دانم اگر عشق نبود
بار هستی را چگونه بر دوش می کشیدیم
ما محکومین به بودن؟!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۷:۲۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)