كريمي مشاور بيمه كريمي مشاور بيمه .

كريمي مشاور بيمه

قيصر امين پور

قطار مي رود

تو مي روي

تمام ايستگاه مي رود

و من چقدر ساده ام

كه سالهاي سال

در انتظار تو

كنار اين قطار رفته ايستاده ام

و همچنان ...

به نرده هاي ايستگاه رفته

تكيه داده ام!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۲۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

گروس عبدالملكيان

با كيسه اي سياه و چروكيده

از رخت هاي كار،

با دست هاي كار،

موهاي كار،

ابروهاي كار،

نشسته در ميدان

نشسته

در

ميدان

مجسمه اي از سنگ

كه از بختِ بد

قلب دارد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۲۱ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

شيكي

شبدرها ...

چنان است كه چشم انتظارند

تندبادِ خزان را.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۲۰ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

بوسون

بازويم را بالشِ سر مي كنم؛

احساس مي كنم كه دلدادۀ خويشم

زيرِ ماهِ مه آلوده.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۲۰ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

وحيد عمراني

اي آنكه بخشيدي به خوبان روي زيبا

اي كاش مي دادي كمي هم خوي زيبا!



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۲۰ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

محمدرضا صالحي

بگذار بگويند ديوانه ام

پاي آمدن تو در ميان باشد،

ضريح كه هيچ

به اين درخت چنار هم

دخيل مي بندم.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۱۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

عباس كيارستمي

از شكاف در

هم سوز مي آيد

هم نور ماه.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۱۹ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

كيوان پارسا

بر ساحل زندگي

قدم مي زنيم و ...

رد پايمان را

آب مي برد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۱۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

سيد رضا علوي

قُمري ها

پنج صبح پشت پنجره

اندكي عشق، اندكي غريزه.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۱۸ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)

ريچارد رايت

رود شُر شُر كنان

مي گذرد از ميان سايه هاي نوازشگرِ

بيد مجنون.



برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۱۷ توسط:ابوالقاسم كريمي موضوع: نظرات (0)