کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

پایان یک آغاز

ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

 

متأسفانه شرایط روحیم طوری نیست که بتونم وبلاگ نویسی رو ادامه بدم.

حتی اگه نوشته های اون وبلاگ، یک سری "شعرهای ناب" باشند!

شعر همیشه برای من نقش مُسکّن داشت؛

تنها دارویی بود که می تونست برای لحظاتی حالم رو خوب کنه.

پس وبلاگ شعر ساختم تا خوب بشه حالم ... شاید برای لحظاتی ... همینش هم غنیمت بود.

ولی نشد. انگار تأثیرش رو از دست داده ... مثل همه ی مُسکّن های دیگه!

خسته ام ... خیلی خسته.

برای خودم متأسفم که اینقدر زود جا زدم؛

و متأسفم واسه این زندگی احمقانه ای که دارم!

شاید برگردم با یه وبلاگ دیگه ... شایدم نه ... نمیدونم ... واقعاً نمیدونم. باید ببینم چی پیش میاد.

منو ببخشید به خاطر اینکه یه مدّت با "شعرهای ناب" سرکارتون گذاشتم.

نمیگم برام دعا کنید که دیگه امیدی به معجزه ی دعا ندارم.

به قول حافظ: عمری ست که عمرم همه در کار دعا رفت ...

 

خدانگهدار!

 



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۷:۰۹:۱۹ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)