اشعار ناب
گفتم: از من مطلب دیده ی گریان تر از این دل غمگین تر و خونین تر و ویران تر از این
گفت: هر چند دلت خانه به دوش است ولی دوست دارم که شود بی سروسامان تر از این گفتمش: حالت دل در غم گیسوی تو چیست؟ دست بر زلف زد و گفت: پریشان تر از این
گفتمش: پیش رخت دیده چه حالت دارد؟ در رخ آینه خندید که حیران تر از این گفتمش کفر سر زلف تو عالم بگرفت گفت: درشهر که دیده است مسلمان تر از این گفتمش: شیوه ی رفتار تو در گلشن چیست؟ سرو را کرد اشارت که خرامان تر از این
گفتمش: با رخ تو ماه چه نسبت دارد؟ گفت حرفی نشنیدیم پریشان تر از این
گفتم: ای دوست لبت را به چه تشبیه کنم؟ جانب گل نظر افکند که خندان تر از این
گفتمش: وقت سخن با تو چسان باید بود؟ جامه از تن بدر آورد که عریان تر از این
گفتم: از هجر تو جان برلب پروانه رسید گفت جز شمع ندیدیم گران جان تر از این
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: