چرا با من خداحافظ ؟
به من گفتی خداحافظ و بر قندیل مژگانت بلور اشک جاری بود ...
چرا با من خداحافظ ؟
تو که گلبوته های شعر شادم را زباران نگاهت بارور کردی...
تو که افسانه ی با دوست بودن را برایم از کتاب زندگی خواندی!
چرا با من خداحافظ؟
مرو ای بودنت شور جوانیها ...
مرو ای بهترین حرفت کلام آشنایی ها ...
اگر رفتی دگر تا عمر دارم داغدار رفتنت هستم !
اگر رفتی شب خود را ز اشک غم شراره بار خواهم کرد
اگر رفتی درون پیله ی تنهایی اندوه می مانم
برای طفل غمگین دلم لالایی دلگیر می خوانم....
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: