اشعار ناب
شمعیم و سرفکنده به شبها نشسته ایم
صبحیم و در امید تو بیجا نشسته ایم
چون بوم کور بر سر ویرانه ی امید
سر زیر پرکشیده و تنها نشسته ایم
گر طعنه میزنی و مدارا نمی کنی
ما خو گرفته ایم و شکیبا نشسته ایم
در عشق پایداری ما چون حباب نیست
موجیم و جاودانه به دریا نشسته ایم
پای امید خسته شد اما براه وصل
این باورت مباد که از پا نشسته ایم
نظام فاطمی
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: