اشعار ناب
دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟
دل بی تو به جان بود تو جانان که بودی؟
این غصه مرا کشت که غمخوار که گشتی؟
وین درد مرا سوخت که درمان که بودی؟
با خال سیه مردم چشم که شدی باز؟
با روی چو مه شمع شبستان که بودی؟
ای دولت بیدار به پهلوی که خفتی؟
وی بخت گریزنده به فرمان که بودی؟
شوری به دل سوخته افتاد بفرما
امشب نمک سینه بریان که بودی؟
من با دل آشفته چه دانم که توامشب
جمعیت احوال پریشان که بودی؟
دور از تو سیه بود شب تار هلالی
ای ماه! تو خورشید درخشان که بودی؟
هلالی جغتایی
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: