حکایتی ازسعدی
حکایتی از گلستان سعدی
برچسب: ،
درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد . حجاج یوسف را خبر کردند ، بخوانـدش و گفـت :
دعای خیری بر من کن . گفت : خدایا جانش بستان. گفت : از بهـر خـدای ایـن چـه دعاسـت ؟
گفت : این دعای خیرست تو را و جمله مسلمانان را .
ای زبردست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار؟
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: