نوجوانی...
نگاه نافذت مرا به سوی تو روانه کرد
حضور سرخ تو را برای من بهانه کرد
دلم به خاطر تو و به عشق پاک و ساده ات
پری به آسمان کشید و غربت شبانه کرد
من آن غروب خسته ام که از طلوع سرخ تو
طنین بغض کهنه را ترانه در ترانه کرد
کنون بدان که من که ام کبوتری شکسته بال
که پر کشید در دلت و عشق را بهانه کرد
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: