ماجرای زندگی
گر بخوانی ماجرای زندگی
شرح ناکامی است جای زندگی *
طالب دنیا بسی کوشد بجان
تا شود در زندگی کامران *
لیک دنیا جای خورد و خواب نیست
تشنگان را گو کسی سیراب نیست *
بهر اسایش نباشد روزگار
گاه روزی روشن گه شام تار*
هر کس از دردی برد رنج و عذاب
باشد از اندیشه ای در اضطراب *
عده ای مستند و جمعی هوشیار
عده ای شادند و جمعی داغدار *
عده ای سرمست ناز و نعمتند
برخی از کار جهان در حیرتند*
عده ای از فقر و لذت گشته زار
یا زدست چرخ گردون بیقرار*
جمله نادانند دانایی کجاست
راه تاریک است بینایی کجاست *
تا طریق معرفت روشن کند
وین جهان را جلوهگلشن کند *
تاشود مسعود هر پوینده ای
کام یابد هر دل جوینده ای
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: