کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

مهمانی

بعضی شباادم قلبی مهربون و دستای پر از مهر و اغوش گرمی رو  یک باره از دست میده

اون موقع میره  سمت دورترین ادمایی که هستن

میره که حسشو بگه

اومدم مهمون اون اتاق کوچیکت بشم

اومدم از تنهاییم بگم

از نبود اون قلب و 

اون دستها

و اون اغوش

اومدم بگم یه نگاه کن به اسمون ستاره ای هست ؟

اینجا ستاره هاش نیستن

اینجا ماهش کم نوره

اینجا سرده

اینجا فقط بغضه

اینجا فقط دلتنگیه

اینجا خاطره هست از همه کس چه مرده چه زنده

اینجا خیلی خالیه

امیدوارم اونجا پر ستاره

ماهش پور نور

خنده شادی حسه خوب ...باشه

خدایا اسمون اونو روشنش

اتاقش رو پر از صدا کن

پر از صدای خنده

مهمونی تمام شد .

این متن به حدی من رو تحت تاثیر قرار داد که بغضم رو شکست

یه جورایی انگار اونی که این متن رو برای من فرستاد مثل من اون شب دلش گرفته بود خیلی دلتنگم یاد گذشته افتادم

رویا خانم ممنون از این متن زیبایی که برام فرستادی

 

 

 



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۲۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)