کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

روسری

این روسری آشفته­ی یک موی بلند است
آشفتگی موی تو دیوانه کننده­ ست
بالقوّه سپید است زن اما زن این شعر
موزون و مخیّل شده و قافیه­مند است
در فوج مدل­های مدرنیته هنوز او
ابروش کمان دارد و گیسوش کمند است
پرواز تماشایی موهای رهایش
تصویرِ رهاکردن یک دسته پرنده ­ست
دل غرق نگاهی­ست که مابینِ دو پلکش
یک قهوه­ای سوخته­ی خیره­کننده ­ست
با اخم به تشخیصِ پزشکان سرطان ­زاست
خندیدن او عامل بیماری قند است
تصویر دلش با کمک چشمِ مسلّح
انگار که سنگی تهِ شیئی شکننده­ ست
شاید به صنوبر نرسد قامتش امّا
نسبت به میانگین همین دوره بلند است
ماه است و بعید است که خورشید نداند
میزان حضور و حذرش چند به چند است

پیری

هیچ تار موی سفیدی را
نمیشود زیر تاری سیاه
مخفی کرد
پیری پیری ست
و خودکار کم رنگی که تو را
تحمل میکند
عصایی بیش نیست
به هر آلبومی برگردی
پوست بادامهای شیرین را با دندان شیری ات
یکی یکی می کنی
بی خبر از آخرین بادامی که تلخ
پوستت را می کند‎
نه برسم هندیان هزار مذهب
سوزانده خواهی شد
و نه به آیین مصریان باستان، مومیایی
مهم نیست سردوشی ات چند ستاره دارد
وقتش که بیاید
گورکن ها یک مستطیل دور تو هم خواهند کشید

 

من خواب دیده ام که تو آغاز می شوی
بنیانگدار سلسله ی ناز می شوی
بر شاخه ی شکسته این سرو بی رمق
با مرغکان پر شکسته هم آواز می شوی

سروده ای از میر حسین موسوی


 



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۸ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۵۳:۰۹ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)