کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

مهدی فرجی

در صفحۀ سیاه و سفیدی که چیده اند

ما را برای کشتن هم آفریده اند

 

بیدار می شوند که بازی کنندمان

نه... پا گذاشتیم به خوابی که دیده اند

 

ما هم چنان به مقصد هم راه می رویم

جز این رسیده اند مگر، تا رسیده اند؟

 

پاهایمان چه منظره هایی چشیده است

چشمانمان چه فاصله ای را دویده اند

 

من در گریز از تو همان قدر ناگزیر

ما را به هم تنیده و از هم بریده اند

 

تا وقت مرگ گر چه نخواهیم با همیم

دور من و تو حلقۀ آتش کشیده اند

 

اصرار می کنیم به رفتن ولی چه سود

باید چه کرد با پر و بالی که چیده اند؟



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۳۸:۱۸ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)