سعید بیابانکی
می سوزم از فراقت، با دیدگان تر، من
هم آبم و هم آتش، دریای شعله ور، من
بر دوشم این امانت، تاوان ناسپاسی است
عمری سوار بودم، بر گردۀ پدر، من
بر بند بند نایم، بند است و بی نوایی
زندانی است انگار، مسعود سعد در من
چشم انتظاری من، شب را سیاه تر کرد
از بس ستاره چیدم، از شام تا سحر، من
سهم من و تو از عشق، زیبا و عادلانه است
یک مشت استخوان تو، یک مشت بال و پر، من
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: