کریمی مشاور بیمه کریمی مشاور بیمه .

کریمی مشاور بیمه

میرزا علی اکبر موافق علیشاه

حلقه تا بر سر زلف تو گلندام افتاد

هیچ دل نیست مگر آنکه در این دام افتاد

در ازل پرده میان من و معشوق نبود

در تعیّن شدم و کار به پیغام افتاد

سر برآرم به جنون جامه به تن چاک زنم

پره پوشی چه کنم طشت من از بام افتاد

در ره عشق سلامت همه در رنج و بلاست

کام آنراست که دلخسته و ناکام افتاد

مستی ما بود از گردش چشم ساقی

سر و کار دگران است که با جام افتاد



برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت: ۰۶:۲۹:۰۲ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع: نظرات (0)