امروز درخت کهنسال کوچۀ ما را بریدند
و من به یاد نمی آورم
که در طول این سال ها یک بار هم او را
درآغوش گرفته باشم
که هیچگاه مزاجمان با هم سازگار نشد؛
تابستان ها که من عریان بودم او پوشیده بود
و زمستانها که من پوشیده بودم او عریان...!
برچسب:
،
بازدید:
+ نوشته شده:
۷ اسفند ۱۳۹۸ساعت:
۰۶:۲۶:۵۵ توسط:ابوالقاسم کریمی موضوع:
نظرات (0)